پیش قدم نوشت14

ساخت وبلاگ

سلام
از اول سال هی می آیم اینجا هی پست می نویسم هی پیش نویس می کنم و منتشر نمیکنم
ولی امشب دیگر دست به قلم که نه دست کیبورد شدم تا بنویسم

اسم پیش فرض نوشته ها از امشب پیش قدم نوشت است...
فلسفه ی نامگذاری آن که من واقعا تا حد خوبی خانواده را درباره ی ازدواج راضی کرده ام،
درست است که هنوز اقدام عملی صورت نگرفته ولی به گمانم خیلی فاصله با شروع فرآیند های ازدواج نداریم...پایانش را خدا به خیر کند :)
قدم یعنی آغاز فرآیند ازدواج
پیش قدم یعنی رهایی کامل از این گناه
(قبل تر ها پیش آمده بوده که اراده کنم و هفت ماه به گناه دامن آلوده نکنمولی رهایی کامل یعنی برای همیشه...)می دانم که اسم خوبی نیست، این وقت شب از این بهتر ازآب در نمی آید پیشنهادهایتان را در نام نوشته ها پذیرایم!


نشستم از اول وبلاگ را خواندم ... عادت همیشگی ام هست بارها پیش آمده که خاطرات وبلاگی یک نفر را از اول تا آخر مثل کتاب بخوانم....فی المثل خاطرات روز نویس یک نفر را از سال 89 تا 95 ظرف یکی دوروز خواندم انگار که رمان باشد

ولی این اولین بار بود که بلاگ نوشت خودم را یکجا می خواندم....(حکایت خیاط و کوزه )
ای بسی حسرت، اشک و خنده در این 115 پست
نکته هایی به ذهنم رسید :

1- اوایل مشخصا از گناه و شیوه های رهایی صحبت می کردم گاهی خیلی بی پرده
الان چه قدر محافظه کار تر شده ام بیش تر شرح حال می نویسم...
شاید الان از شما که مخاطبم باشید شرم می کنم ولی شرم خوبی نیست
از این پس کمی بی پرده تر می نویسم عذر تقصیر از دیدگان شما که کمی آزرده می شود چاره ای ندارم
این بار محکم تر از دفعه ی قبل.... الحمدلله

2- هربار که شکست می خورم رشته ی محکم محبت و تاثیر مسیرنامه ،کمی نازک می شود
اصلا از اول هم قرار نبود هر بار شکست بخورم و بیایم این جا روز از نو روزی از نو...
تمهیداتی باید که این آخرین بار باشد، اولین تمهید آنکه باید باور کنم که اگر قرار بر آغاز ازدواج است پس بیا و یکبار برای همیشه تمام اش کن

3- این راهکار ها جواب داده بود و موثر می افتاد باید از نو به کار ببندم اشان:
-شلوار بیرونی!

-استغاثه خوانی( استغاثه به امام زمان و دعای یا من تحل به عقد المکاره )
-قرآن در بستر
-قطع فکر کردن به هرگونه فکری در لحظه آغاز فکر
-شربت آبلیمو
- راهکار خوانی از 40tobe.com +piroozy.blogsky.com/

-سحر خیزی
- ورزش منظم

-سوره ی لقمان

4- تندیس بلورین بهترین و بامزه ترین نظر تعلق می گیره به نظر شماره ی 31 ذیل پست قبل
از کاربر محترم"نارنج و ترنج" که فرموده بودند
"سلام به سلامتی داماد شدید؟:)"
پاسخ آنکه اگر به من بود باید قبل از 20 سالگی داماد می شدم توانایی اش را داشتم خدایی

ولی باهمین فرمون پیش بروم شاید تا قبل سال بعد ! :))

ببخشید که طولانی شد...یکی دوروز حرف در گلویم مانده بود

استغاثه 31...
ما را در سایت استغاثه 31 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dmasirname0 بازدید : 42 تاريخ : يکشنبه 6 فروردين 1396 ساعت: 6:37